معنی (.iv&.tv): تحت تاثیر قرار دادن، باقی گذاردن، نشان , اثر، نقش، طبع، نشان گذاردن، تاثیر کردن بر، مهر زدن، (.n): مهر، نشان, معنی (پهذ&پفذ): تحت تاثیر قرار دادن، باقی گذاردن، نشان پ اثر، نقش، طبع، نشان گذاردن، تاثیر کردن بر، مهر زدن، (پئ): مهر، نشان, معنی (,iv&,tv): تpت تاedc rcاc bاbj، fاrd ;vاcbj، jaاj , اec، jra، zfu، jaاj ;vاcbj، تاedc lcbj fc، kic xbj، (,n): kic، jaاj, معنی اصطلاح (.iv&.tv): تحت تاثیر قرار دادن، باقی گذاردن، نشان , اثر، نقش، طبع، نشان گذاردن، تاثیر کردن بر، مهر زدن، (.n): مهر، نشان, معادل (.iv&.tv): تحت تاثیر قرار دادن، باقی گذاردن، نشان , اثر، نقش، طبع، نشان گذاردن، تاثیر کردن بر، مهر زدن، (.n): مهر، نشان, (.iv&.tv): تحت تاثیر قرار دادن، باقی گذاردن، نشان , اثر، نقش، طبع، نشان گذاردن، تاثیر کردن بر، مهر زدن، (.n): مهر، نشان چی میشه؟, (.iv&.tv): تحت تاثیر قرار دادن، باقی گذاردن، نشان , اثر، نقش، طبع، نشان گذاردن، تاثیر کردن بر، مهر زدن، (.n): مهر، نشان یعنی چی؟, (.iv&.tv): تحت تاثیر قرار دادن، باقی گذاردن، نشان , اثر، نقش، طبع، نشان گذاردن، تاثیر کردن بر، مهر زدن، (.n): مهر، نشان synonym, (.iv&.tv): تحت تاثیر قرار دادن، باقی گذاردن، نشان , اثر، نقش، طبع، نشان گذاردن، تاثیر کردن بر، مهر زدن، (.n): مهر، نشان definition,